غزل شماره 494 دیوان حافظ، اي دل گر از آن چاه زنخدان به درآيي + با تعبیر فال
اي دل گر از آن چاه زنخدان به درآيي هر جا که روي زود پشيمان به درآيي هش دار که گر وسوسه عقل کني گوش آدم صفت از روضه رضوان به درآيي شايد که به آبي فلکت دست نگيرد گر تشنه لب از چشمه حيوان به درآيي جان مي دهم از حسرت ديدار تو چون صبح باشد که چو خورشيد درخشان به درآيي چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآيي در تيره شب هجر تو جانم به لب آمد وقت است که همچون مه تابان به درآيي بر رهگذرت بسته ام از ديده دو صد جوي تا بو که تو چون سرو خرامان به درآيي حافظ مکن انديشه که آن يوسف مه رو بازآيد و از کلبه احزان به درآيي
تعبیر غزل شماره 494 دیوان حافظ ، اي دل گر از آن چاه زنخدان به درآيي
"دچار وسوسه شدهای و در برابر دو راهی قرار گرفتهای. در چنین لحظاتی، باید انتخابی انجام دهی که تو را به سوی بهشت هدایت کند، نه به سمت جهنم. درست است که احساس نیاز و تشنگی میکنی، اما فراموش نکن که تشنگی، اگر با خودداری همراه باشد، از گناه کردن بهتر است. در این لحظات سخت، صبر و استقامت تو مهمترین راهکار است. خداوند به کسانی که صبر پیشه میکنند، پاداش عظیمی میدهد. اجر و ثواب این صبر، تو را سربلند و سرافراز خواهد کرد. وقتی در مسیر درست قدم برمیداری و تصمیماتت بر اساس فکر صحیح و اخلاقی استوار است، در نهایت به آرامش میرسی. خانهی قلبت که شاید هماکنون در محزون است، با این انتخاب درست پر از شادمانی خواهد شد. پس در برابر وسوسهها مقاومت کن و بدان که پاداش درستکاری و صبر، چیزی بیشتر از هر لذت آنی خواهد بود."